رادمان فخاریرادمان فخاری، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

بنام خداوند مهربان.می نویسم برای پسرم رادمان

رادمان وتلوزیون

پسر گلم چند روزی هست هوا خیلی سرد شده وما کمتر میریم بیرون.علاقه زیادی به کارتون پیدا کردی اونم نه هر کارتون  برنامه موزشی بارنی ویه برنامه دیگه که اونم برای آموزش زبان هست که متاسفانه من اسمش رو نمیدونم.مجبور شدم ضبطشون کنم وحالاشما وقت وبی وقت این دواتا کارتون رو میبینی ونمیدونم چرا سیر نمیشه همشون رو از حفظ شدی.توی یکی از کارتونا یه ماه نشون میداد میگی مامان برم پیش ماه میگم برو میخندی ومیگی نمیشه تلوزیونه. بازم داری کارتون می بینی میگم رادمان مامان چه خبر میگی فعلا دارن کتاب میخونن(شخصیتای  برنامه دوتا عروسک سگ هستن که دارن کتاب میخونن). میگم رادمان بریم دستشویی میگی مطمینی من دستشویی دارم؟   عرسک پت رو با هم بر...
26 دی 1391

رادمان وپسر خاله جدید

سلام.یازده روز پیش صاحب یه پسر خاله جدید شدی اسمش هست شایان. اولین باری که شایان رو دیدی بخاطر زردی زیر مهتابی بود میگی مامان شایان چرا لخت خوابیده عینک آفتابی زده. دفعه بعد که رفتیم خونه خاله شایان لباس پوشیده وزیر مهتابی نیست میگی عینک آفتابیش کجاست؟میگم مامان شایان کیه میگی مادر جونش .البته دفعه بعد که پرسیدم گفتی خاله زینب. چند روزی هست بد احوالی اولش فکر میکردم سرما خوردی یکم تب داشتی وابریزش بینی ولی از دیروز همش میگی دلم درد میکنه.میگم مامان چرا دلت درد میکنه؟میگی بخاطر اینکه چیزی نخوردم درد میکنه. امروز صبح زود بلند شدی میگی مامان دلم درد میکنه شربت   pink بده بخورم خوب بشم(منظورت شربت سرما خوردگی که صورتی رنگ هست)میگم شما...
21 دی 1391
1